کد مطلب:315321 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200
من طبیبی سراغ دارم که مانند ندارد
4- صادق كربلایی از جعفر جمالی، وكیل وزیر بهداری سابق عراق و برادر دكتر فاضل جمالی كرامتی را این گونه نقل كرد:
در سال 1958 میلادی مادر یكی از دوستانم - كه رئیس اداره دارایی و از اهل تسنن بود - به سرطان حنجره مبتلا شد. پزشكان از معالجه ی او عاجز و درمانده
[ صفحه 607]
بودند تا جایی كه كار به ناامیدی رسید و تن به مرگ داده بود.
نام برده صادق كربلایی می گوید: آن مرد سنی پیوسته در ناراحتی و غم و غصه بود و ناراحتی خود و خانواده اش را به من اظهار می نمود.
من به او گفتم: من طبیبی را سراغ دارم كه مانند ندارد، خداوند همه چیز را به او داده و دل های میلیون ها انسان متوجه ساحت اوست و من گمان دارم اگر به در خانه او بروی، بیماری مادرت را برطرف نماید.
گفت: بلی هم چنان كه می گویی نزد چنین طبیبی نرفتم.
گفتم: آن بزرگوار دارای كرامت بزرگ هست، عجله كن و همین امروز كربلا برو و از كلیددار بخواه كه از آن آبی كه در كنار قبر مطهر حضرت اباالفضل علیه السلام در جریان می باشد به شما بدهد. او خواهش تو را می پذیرد و می گوید: مردی سرشناس هستی، عنایات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را خواهی دید.
او سر به زیر انداخت، مكثی نمود و گفت: فردا صبح به كربلا خواهم رفت و آنچه گفتی انجام می دهم.
صادق كربلایی ادامه می دهد: او به كربلا رفت و وارد حرم مطهر شد و زیارت نمود و با كلیددار وقت (جناب آقا سید بدری آل ضیاءالدین) ملاقات نمود و جریان را گفت.
كلیددار آنچه می خواست برای او آماده نمود و آن آب مخصوص را گرفت و مقداری به مادر خود داد و او با امید و یقین به شفا از آن آشامید. پس از دو روز از جریان گذشت، درد ناراحتی مادرش كم شد و تدریجی كمتر شد. پس از آن دكترها برای معاینه آمدند، مجددا آزمایش گرفتند، نتیجه ی آزمایش های گروه پزشكی ثابت كرد كه بیماری سرطان به طور كلی ریشه كن شده است.
پزشكان دچار تعجب شدند و فرزند بیمار را خواستند و از او پرسیدند: چه
[ صفحه 608]
كردی؟ پیش چه كسی رفتی؟ فعلا مادرت در كمال بهبودی است و از آن مرض سخت خبری نیست.
او جریان را گفت كه به در خانه اباالفضل العباس علیه السلام رفته و مادرش از آب مخصوص آشامیده است.
دكتر متخصص فوری اظهار تشیع كرد و سخت به اهل بیت نبوی به خصوص اباالفضل علیه السلام اظهار محبت نمود. و به بركت اباالفضل العباس علیه السلام مذهب شیعه را برگزید.
[ صفحه 611]
در سال 1958 میلادی مادر یكی از دوستانم - كه رئیس اداره دارایی و از اهل تسنن بود - به سرطان حنجره مبتلا شد. پزشكان از معالجه ی او عاجز و درمانده
[ صفحه 607]
بودند تا جایی كه كار به ناامیدی رسید و تن به مرگ داده بود.
نام برده صادق كربلایی می گوید: آن مرد سنی پیوسته در ناراحتی و غم و غصه بود و ناراحتی خود و خانواده اش را به من اظهار می نمود.
من به او گفتم: من طبیبی را سراغ دارم كه مانند ندارد، خداوند همه چیز را به او داده و دل های میلیون ها انسان متوجه ساحت اوست و من گمان دارم اگر به در خانه او بروی، بیماری مادرت را برطرف نماید.
گفت: بلی هم چنان كه می گویی نزد چنین طبیبی نرفتم.
گفتم: آن بزرگوار دارای كرامت بزرگ هست، عجله كن و همین امروز كربلا برو و از كلیددار بخواه كه از آن آبی كه در كنار قبر مطهر حضرت اباالفضل علیه السلام در جریان می باشد به شما بدهد. او خواهش تو را می پذیرد و می گوید: مردی سرشناس هستی، عنایات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را خواهی دید.
او سر به زیر انداخت، مكثی نمود و گفت: فردا صبح به كربلا خواهم رفت و آنچه گفتی انجام می دهم.
صادق كربلایی ادامه می دهد: او به كربلا رفت و وارد حرم مطهر شد و زیارت نمود و با كلیددار وقت (جناب آقا سید بدری آل ضیاءالدین) ملاقات نمود و جریان را گفت.
كلیددار آنچه می خواست برای او آماده نمود و آن آب مخصوص را گرفت و مقداری به مادر خود داد و او با امید و یقین به شفا از آن آشامید. پس از دو روز از جریان گذشت، درد ناراحتی مادرش كم شد و تدریجی كمتر شد. پس از آن دكترها برای معاینه آمدند، مجددا آزمایش گرفتند، نتیجه ی آزمایش های گروه پزشكی ثابت كرد كه بیماری سرطان به طور كلی ریشه كن شده است.
پزشكان دچار تعجب شدند و فرزند بیمار را خواستند و از او پرسیدند: چه
[ صفحه 608]
كردی؟ پیش چه كسی رفتی؟ فعلا مادرت در كمال بهبودی است و از آن مرض سخت خبری نیست.
او جریان را گفت كه به در خانه اباالفضل العباس علیه السلام رفته و مادرش از آب مخصوص آشامیده است.
دكتر متخصص فوری اظهار تشیع كرد و سخت به اهل بیت نبوی به خصوص اباالفضل علیه السلام اظهار محبت نمود. و به بركت اباالفضل العباس علیه السلام مذهب شیعه را برگزید.
[ صفحه 611]